- درق مرو (دَ)
دهی است به مرو، و از آن ده است ابوجعفر درقی شیخ سمعانی. (از منتهی الارب)
معنی درق مرو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خَ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است بمرو و معرب خره. واز آن ده اند محمد بن احمد بن ابی بشیر متکلم و محمد بن موسی و ابن عبیدالله که محدثان اند. (از منتهی الارب)
(غَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است به مرو، و آن تصحیف غزق به زای معجمۀ محرکه نیست. از آن ده است جرموزبن عبداﷲ محدث غرقی. (از منتهی الارب). شهرکی است به ماوراءالنهر از حدود اسروشنه، با کشت و برز و مردم بسیار. (حدود العالم). یاقوت در معجم البلدان گوید: غرق و غزق دو قریۀ جداگانه از قراء مرو است و ابوسعد سمعانی گوید: در مرو قریه ای به نام غزق نمیشناسم و آنچه میدانم غرق است و شاید امیر ابونصر بن ماکولا اشتباهاً به زاء آورده است
(دِ زَ)
لغت نامه دهخدا
اصل آن ’دزه’ است و آن نام چند قریه است از جمله دزق حمص در مرو، دزق شیرازاد و دزق باران و دزق مسکین همگی در مرو شاهجان، و دزق علیا در مروالرود، و دزق سفلی از قرای ’پنج ده’. و نیز دزق نام قریۀ بزرگی است برراه شاش در ماوراءالنهر مابین زامین و سمرقند، که به همگی اینها برخی از اشخاص نسبت دارند. (از معجم البلدان). و رجوع به الانساب سمعانی و منتهی الارب شود
(دَرْ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. واقع در 17هزارگزی خاور فهلیان و شمال خاوری کوه قلعه سفید، با 102 تن سکنه. آب آن از چشمه و رود خانه شور و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
(دَ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از حومه بخش مرکزی زنوز شهرستان مرند واقع در 19 هزارگزی شمال خاوری مرند و 2 هزارگزی راه شوسه و خط آهن مرند - جلفا، با 207 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
زیر و رو
به دروغ، دروغین
برای امر خیری به جنب و جوش آمدن
به دروغ، دروغین